تعیین جنسیت نی نی جونم
سلام پسر عزیزم.....
شاید من به زیبایی قلم باباییت ننویسم...ولی با احساس مادرانم خواهم نوشت.......
7/8/91 من و مامان بزرگت با هم رفتیم مطب دکتر که دیگه جنسیت تو فینگیلی مامان را مشخص کنه چون
6 ماهت بود دیگه ولی دکتر تو را فقط سونوگرافی کرد که بببینه تو شکم مامانی چه کارا می کنی
خلاصه ما را به دکتر متخصص سونوگرافی واسه تعیین جنسیت ارجاع داد...توی دفترچه هم نوشت واسه
سلامت جنین که من یه خورده استرس گرفتم....چون دکتر گفت آب دورشما زیاده...خوب شنا می کردیا
خلاصه از دکتر آمدیم بیرون...مامان جون داشتند رانندگی می کردن و من هم داشتم نگاه
می کردم توی دفترچه دکتر چی نوشته که چشمم افتاد به سلامت جنین و مامان هم در حین رانندگی
یادشون رفت پشت فرمون هستند در میان خیابان فرخی تصادف کردیم که زدیم به یه ماشین و هیچ
کدام از راننده ها گواهی نامه نداشتند و همان جا ختم به خیر کردند که پلیس نیاید ولی تا چند وقت
چون مقصر ما بودیم می آمدن برای خسارت...جلوی ماشین مامانی داغون شد
عصر من و مامانی و خاله جونت رفتیم دنبال دکتر سونو که با خوش زبونی خاله جونت قربونش برم
جور شد همون شب بریم واسه تعیین جنسیت و بعدش بقیه رفتند و بابایی آمد....تازه حسنی خانم
دختر خاله گلت هم با شیرین زبونی تو مطب همه را جذب کرده بود
ساعت 8 شب مشخص شد نی نی گل من پسمله
تازه خدا را شکر سالم سالم بودی و وزنت 589 گرم بودو 23 هفتت یود فدات شم